نتیجه گیری اخلاقی بعد از ازدواج قبل از ازدواج سحر خیز شدن بیدار شدن زودتر از خورشید خوابیدن تا لنگ ظهر معتبر شدن رفتن به حیاط با اجازه رفتن به سفر بی اجازه تقویت معده خوردن غذا های سوخته با منت خوردن بهترین غذاها بی منت ورزیده شدن کار کردن در شرایط سخت استراحت مطلق بی جر بحث صله رحم سر زدن به فامیل خانوم دیدوبازدید از اماکن تفریحی همدردی با مرد ها آموزش بچه داری و شستن ظرف ... آموزش گیتار و سنتور و مستقل شدن دادن کل حقوق به خانوم گرفتن پول تو جیبی از پاپا
همه ی خانمها با دیدن پسری با خصوصیات مردونه کیف میکنن مخصوصآ پسرا این دورو زمونه که تا بهشون بگی این کارت مثل دخترا است ناراحت میشن و کلی به تیتیش قباشون بر میخوره ...خلاصه این که مرد باید مرد باشه.
خصوصیات مردای این دورو زمونه: قدی بلند ؛ لاغر مردنی مثل مارمولک؛ موهای بلند و گیسویی کمند ؛ ابروهای باریک مدل ابر و بادی( تازه مد شده اگر اسمش رو بلد نیستید گریه نکنین اقایون مدل ابروها خودتونه )؛ ارایش ۷۰ قلم به جا ۷ قلم
طریقه ی لباس پوشیدن: بلوزی چسبان و حریر با استینهای کلوش شمشیری یقه دلبری با بندینک که پشت گردن بندازن و گره بزنن . شلوار بدن نمای تنگ و پاچه گشاد ( از اون چهل تیکه ها که اکلیلی هم هست.) کفشایی با پاشنه ۳ یا ۵ سانتی ( البته الان چون زمستون است از اون چکمه ها که بغلاش ارمای مختلف داره )
برای تکمیل تیریپ مردونه: یک زنجیر ساده ی شیک که اگر طلا سفید باشه بهتره ؛ ۲ یا ۳ مدل از همان زنجیر برای ست کردن دستبند و گردنبند (لازم به ذکر است پسرای با کلاس از گوشواره حلقه ای هم استفاده میکنن ) انگشتر هم که تابلو است مهم ترین است.( البته اگر از اون انگشترا باشه که مردونه است و تا دم ارنج ادامه داره باشه بهتره) مانیکور کردن ناخنها برای نشان دادن مردانگی عالی است. واقعا همچین مردایی باید هم از این که یکی بهشون بگی خانوم جون یا جیگر یا تیکه و.... (به طور کلی صفات دخترانه ) بدشون بیاد . واقعا اینا قابل تحسینند. مرد باید مرد باشه ........ ابروهاشم کمند باشه گیسوی اون بلند باشه....... مرد باشه و مرد باشه
* اخرین حرف: * مردای این دورو زمونه اگر ریش پروفسوری نداشتن قابل تشخیص نبودن( البته ریش اگر به صورت یه نقطه اونم زیر لبشون باشه قبوله)
یک پسر خوب امضاء گواهی نامه اش خشک نشده به رانندگی خانمها گیر نمیدهد یه پسرخوب کمتربا این جمله مواجه میشود""مشتری گرامی دسترسی شمابه این سایت مقدورنمی باشد"" یه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نمیره یه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نمیکنه بزنه تو اتاقش یه پسر خوب پشت چراغ قرمز با دیدن یه خانم ردیف چشماش مثه چراغهای فولکس نمیزنه بیرون یه پسر خوب روزی چند بار به سازندگان یاهو مسنجر لعنت میفرسته یه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متریِ هیچ خانمی نمیشینه یه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشینش بوی ادکلن زنونه نمیده یه پسر خوب هیچ وقت پای تلفن از این کلمات استفاده نمیکنه:""ساعت چند"" ""کی میای"" ""کجا"" ""دیر نکنی یا یه پسر خوب وقتی میاد خونه قرمزی رژ در هیچ نقطه از صورتش مشاهده نمیشه یه پسر خوب زمانی که کسی میخواهد از عرض خیابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان عابر را نمیکند یه پسر خوب زمانی که یک دختر خانم راننده میبیند ذوق زده نشده و در صدد عقده ای بازی بر نمی آید یه پسر خوب که ژیان سوار میشود روی بنز همسایه با سوئیچ ماشین نقاشی نمیکشد یه پسر خوب زمانی که تصادف میکند همانند قبائل زامبی وحشی بازی در نمی آورد یه پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمایندگی از راهداری و شهرداری خیابانهای شهر را متر نمیکند یه پسر خوب به محض دیدن یک دختر خانم متین با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به سان آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نمیشود یه پسر خوب دکمه های پیراهنش را از یک متر زیر ناف تا زیر چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلی محکم میکند یه پسر خوب به محض دیدن دختر همسایه رنگش لبوی شده و چشمش را به آسفالت میدزود یه پسر خوب روزی 10بارهوس بردن نذری به دم در خانه همسایه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نمیکند یه پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد یساری نخوانده وبرای همسایگان آلودگی صوتی ایجاد نمیکند یه پسر خوب اگر درد عشق گرفت در کوی و برزن عرعر عشق نکرده و آبروی خانوادگی خود را نمیبرد یه پسر خوب با دوستانی که مشکوک به چت و لا ابالی گری هستند معاشرت نمیکند یه پسر خوب به جای اینکه پول خود را در باشگاه بیلیارد و گیم نت و غیره دور بریزد بهتر است حساب آتیه جوانان باز کند و به فکر 1000 سالگی خود باشد یه پسر خوب همواره به اسم خود افتخار میکند و به هر کس که میرسد نمیگوید که بجای اصغر به او رامتین و آرش و ... بگویند یه پسر خوب در اثر دیدن افراد غرب زده جو گیر نشده و لحاف کرسیه قرمز خال خال یشمی را به پیراهن تبدیل نکرده و سر زانو خود را جر نمیدهد یه پسر خوب سر سفره دست به چیزی نمی زند تا همه سیرو پر از سر سفره بلند شوند و بعد شروع به غذا خوردن می نماید یه پسر خوب تقاضای وسایل نا مربوطی از قبیل موبایل را از خانواده ندارد یه پسر خوب در صورتی که با نامزد خود بیرون رفت و کسی به خانم متلک گفت فورا با پلیس 110 تماس حاصل می کند یه پسر خوب برای احیای حقوق خود از زور بازو استفاده نکرده و کلمات رکیک مانند خر و الاغ به کار نمیبرد یه پسر خوب از معاشرت با دوستان بسیار خودمانی که عادت به بیان شوخی های نا مربوط از قبیل حراج لفظی عمه و همچین خواهر مادر هستند امتناع میکند یه پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت نداده و سالی به 12 ماه دهانش بوی تلفن نمیدهد یه پسر خوب هر صدایی از قبیل قار و قور شکم اهل خانه را با صدای تلفن اشتباه نگرفته و1 متر به بالا نمیپرد یه پسر خوب برای بیرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوی آئینه نایستاده و بزک نمیکند یه پسر خوب تنها جوکهایی را بیان میکند که مورد تائید وزارت 1) ارشاد اسلامی2) وزارت بهداشت3) وزارت مبارزه با تبعیضات استانی و ... باشد یه پسر خوب در جشنهای فامیلی جو گیر نشده و نمیرقصد تا ابروی کل خاندان رابر باد دهد یه پسر خوب در مهمانی های خانوادگی نوشدنی های غیر مجاز از قبیل ماءالشعیر را تنها با رضایت نامه رسمی و کتبی پدر محترم استعمال میکند یه پسر خوب هر زمان که عشقش کشید با زیر شلواری کردی چین پیلیسه دار و یا شرت مامان دوز و رکابی همانند قورباغه به وسط کوچه نمیپرد یه پسر خوب تنها برای رضای خدا و کاهش بار سنگین ترافیک و حمل و نقل درون شهری و برون شهری هر کجا که دختر خانم یا خانمی را در رده سنی 15 تا 25 سال دید سوار کرده و به مقصد می رساند
غضنفر به رفیقش میگه : می خوام دختر شاه رو بگیرم ! رفیقش میگه : چرت نگو ! مگهکشکیه ؟! غضنفر میگه : بابا من که راضیم ، ننم هم که راضیه ، فقط مونده شاه و دخترش !
« تعویض اسم »
شخصی شاکی میره ثبتاحوال ، میگه : آقا ایناسم من خیلی ضایع است ، باید حتماً عوضش کنم . کارمند ازش می پرسه ، مگه اسمتون چیه؟ میگه : اصغرِ اَن چهره ! کارمند میگه : آره خوب حق دارید ، باید حتماً عوضش کنید . حالا چه اسمی می خواید بگذارید ؟ میگه : اکبرِ اَن چهره !
« مخففUSA »
از غضنفر می پرسند : می دونیUSAمخفف چیه ؟ میگه : یومالله سیزدهآبان !
« مسابقة دومیدانی » غضنفر رفته بود تماشای مسابقةدومیدانی . وسط مسابقه از بغل دستیش می پرسه : ببخشید ، اینا واسه چی دارن میدون ؟! یارو میگه : برای اینکه به نفر اول جایزه میدن . غضنفر کمی فکر می کنه ، می پرسه : پس بقیشون واسه چی دارن میدون ؟!
« آسانسور » غضنفر سوار آسانسورمیشه ، می بینه نوشته : ظرفیت 12 نفر . باخودش میگه : عجب بدبختیهها ! حالا 11نفر دیگه از کجا بیارم ؟!
« جام جهانی » از غضنفر می پرسن : بهنظر شما اگه آمریکا افغانستان و عربستان رو بگیره ، به کره و چین هم حمله کُنهتکلیف ایران چی میشه ؟ غضنفر میگه : چی میشه نداره که ، ایران میره جام جهانی !
« تعداد بچه (1) » از غضنفر می پرسن : چند تا بچه داری ؟ 4 تااز انگشتاشو نشون میده ، میگه : 3 تا ! مردم تعجب میکنن ، میگن : بابا اینا که 4تاست ؟ غضنفر انگشت کوچیکشو نشون میده ، میگه : این بچة همسایمونه ، ولی همیشه خونةماست !
« تعداد بچه (2) » از غضنفر میپرسن چندتا بچه داری ؟انگشت کوچیکشو نشون میده ، میگه : هفت تا ! مردم تعجب میکنن ، میگن : بابا این کهفقط یکیه ! میگه : آخه دادم mp3ش کردن !
« شکنجة روحی » می خواستنغضنفر رو شکنجه روحی بدن ، می فرستنش تو یک اتاق گرد ، میگن برو یک گوشه بشین !
« ساندویچ فروشی » غضنفر بعد از بیست سال از آمریکا برمی گردهایران و یک ساندویچ فروشی میزنه . یارو میاد میگه : قربون دستت ، یک ساندویچ سوسیسبده . غضنفر که هنوز خوب از حال و هوای غرب درنیومده بود ، می پرسه : ""تو گو"" بدم؟ یارو شاکی میشه ، میگه : نه مرتیکه ، تو نون بده !
« دهقان فداکارو حسین فهمیده » غضنفر تو یک شب برف و بورانی داشته از سر زمین برمی گشته خونه ،یهو می بینه یکجا کوه ریزش کرده ، یک قطار هم داره ازون دور میاد ! خلاصه جنگیلباساشو درمیاره و آتیش میزنه ، میره اون جلو وامیسته . رانندة قطاره هم که آتیشومی بینه میزنه رو ترمز و قطار وامیسته . همچین که قطار واستاد ، غضنفر یک نارنجکدرمیاره ، میندازه زیر قطار ، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار میشن ! خلاصه غضنفر رومیگیرن میبیرن بازجویی ، اونجا بازرس بهش میتوپه که : مرتیکة خر ! نه به اون لباسآتیش زدنت ، نه به اون نارنجک انداختنت ! آخه تو چه مرگت بود ؟! غضنفر میزنه زیرگریه ، میگه : جناب سروان به خدا من از بچگی این دهقان فداکار و حسین فهمیده روقاطی می کردم !
« معما » به غضنفر میگن یه معما بگو . میگه : اون چیه که درازه ، زرده ، موزه ؟!
« مسابقة بیست سوالی (1) »
غضنفر میره مسابقه بیست سوالی ، رفقاش از پشت صحنه بهش میرسونن که : جواببرج ایفله ، فقط تو زود نگو که ضایع شه . خلاصه مسابقه شروع میشه ، غضنفر میپرسه : تو جیب جا میگیره ؟ میگن : نه . غضنفر میگه : ...ها ! پس حتماٌ برج ایفله !
« مسابقة بیست سوالی (2) » غضنفر میره مسابقه بیست سوالی . رفقاش از پشت صحنه بهش میرسونن که جواب خیاره ، فقط تو زود نگو که ضایع شه . خلاصهمسابقه شروع میشه ، غضنفر میپرسه : تو جیب جا میگیره ؟ میگن : نه . غضنفر میگه: بابا این عجب خیار گنده ایه !
« سرقت ماشین » ماشین غضنفر رو توروز روشن ، جلو چشماش میدزدن . رفیقاش میدون دنبال ماشینه و داد میزنن : آااای دزد ! بگیرینش ! یهو غضنفر داد میزنه : هیچ خودتونو ناراحت نکنید . هیچ غلطی نمیتونهبکنه ! رفیقاش وامیستن ، میپرسن : چرا ؟ غضنفر میگه : من شمارشو برداشتم !
« کیک هفتاد طبقه » غضنفر میره قنادی ، میگه : ببخشید کیکهفتاد طبقه دارید ؟! قناد میگه : نخیر نداریم . فردا دوباره غضنفر میاد ، میپرسه : شرمنده ، کیک هفتاد طبقه دارید ؟ باز قناد میگه : نخیر نداریم . خلاصه یک هفته تمامهر روز کار غضنفر این بود که بیاد سراغ کیک هفتاد طبقه بگیره و قناد هم هرروز جوابمیداده که نداریم . آخر هفته قناده با خودش میگه : این بابا که مشتریه ، بذار یککیک هفتاد طبقه براش بپزیم ، یک پول خوبی هم شب جمعهای بزنیم به جیب . خلاصه بدبختقناد تمام پنج شنبه و جمعه رو میذاره یک کیک خوشگل هفتاد طبقه ردیف میکنه . شنبهاول صبح غضنفر میاد ، میپرسه : ببخشید ، کیک هفتاد طبقه دارید ؟! قناد با لبخند برلب میگه : بعله که داریم ، خوبشم داریم ! غضنفر میگه : قربون دستت ، 500 گرم ازطبقة بیست چهارمش به ما بده !
« سقوط هواپیما » یه هواپیما توقبرستون سقوط میکنه ، فردا رادیو میگه : شب گذشته یک فروند هواپیمای توپولوف درحومة شهر سقوط کرده و تا این لحظه 34513 جسد کشف شده ! عملیات برای یافتن اجسادبقیه قربانیان همچنان ادامه دارد !
« حیوون ، حیوونه » غضنفر میرهخواستگاری . اسم دختر پروانه بود ولی غضنفر قاطی کرده بود ، یک بند بهش میگفته آهوخانوم ! خلاصه وقتی دختر میاد چایی تعارف کنه ، غضنفر میگه : دست شما درد نکنه آهوخانوم ! دختر شاکی میشه ، میگه : بابا اسم من پروانهست نه آهو . غضنفر میگه : ایبابا فرقی نداره . حیوون حیوونه دیگه !
« مهمترین بابا » سه تاپسر با هم کل گذاشته بودند ، اولی میگه : بابای من مهمترین آدم مملکته . دوتای دیگهمیپرسن : مگه بابات چیکارس ؟ میگه : بابای من رئیس جمهوره . هر قانونی که بخوادگذاشته بشه رو باید اول بابای من امضاء کنه . دومی میگه : برو بابا حال نداری . بابای من عمری پوز بابای تورو میزنه ! اولیه میگه : مگه بابات چیکارس ؟ پسره میگه : بابای من نماینده مجلسه . تا بابای من رای نده ، عمری قانونای بابای تو تصویب بشن . سومی برمیگرده میگه : باباهای شما جلوی بابای من هیچی نیستن ! اون دو تا میپرسن : مگه بابات چیکارس ؟ پسره میگه : بابای من پاسبونه . جلوی خیابون وامیسته ، پونصدتومن میگیره ، میشاشه به قانون باباهای هردوتون !
« حکومت نظامی » حکومت نظامی بود ، سروانه به غضنفر میگه که تو اینجا کشیک بده ، از هفت شب بهبعد هر کسی رو تو خیابون دیدی در جا بزنش . حرفش که تموم میشه ، تا میاد بره سوارماشینش بشه ، میبینه صدای گلوله اومد . برمیگرده میبینه غضنفر زده یک بدبختی روکشته ! داد میزنه : احمق ! الان که تازه ساعت پنج بعد از ظهره ! غضنفر میگه : قرباناین یه آدرسی پرسید که ، عمراً تا ساعت نه شب هم پیداش نمیکرد !
« قطار » غضنفر و دوستاش رفته بودن ایستگاه راهآهن . تا میرسن ، یهو قطار حرکتمیکنه . اینا هم میدون دنبال قطار . حالا ندو کی بدو ! خلاصه بعد از هزار بدبختی ،یکیشون میرسه به قطار و میپره بالا و دستشو دراز میکنه دومی رو هم سوار میکنه ، ولیسومی بندة خدا هرچی میدوه نمیرسه . خلاصه خسته و کوفته برمیگرده تو ایستگاه ، یکبابایی بهش میگه : آقا جان چرا اینقدر خودتونو خسته کردید ؟ قطار بعدی نیم ساعتدیگه حرکت میکنه ، وامیستادید با اون میرفتید . غضنفر نفس زنان میگه : منم نمیدونم ! والله من فقط قرار بود برم ، اون دوتا رفیقام اومده بودن بدرقم !
« دودو تا » غضنفر از شاگردش میپرسه : دو دو تا چند تا میشه ؟ شاگرد میگه : شونزدهتا ! غضنفر شاکی میشه ، میگه : دو دو تا میشه چهارتا ، دیگه اگه خیلی بشه ، میشههشت تا !
« قرض سگ »
یک بابایی داشته از سر کار برمیگشتهخونه ، یهو میبینه یک جمع عظیمی دارن تشییع جنازه میکنند ، منتها یه جور عجیب غریبی . اول صف یک سری ملت دارن دو تا تابوت رو میبرن ، بعد یک یارو مَرده با سگش راهمیره ، بعد ازون هم یک صف 500 متری ملت دارن دنبالشون میرن . یارو کَف میکنه ، میرهپیش جناب سگ دار ، میگه : تسلیت عرض میکنم قربان ، خیلی شرمندم . میشه بگید جریانچیه ؟ یارو میگه : والله تابوت جلوییه خانممه ، پشتیش هم مادر خانومم ، هردوشون رودیشب این سگم پاره پاره کرد ! مَرده ناراحت میشه ، همینجور شروع میکنه پشت سر یاروراه رفتن ، بعد از یک مدت برمیگرده میگه : ببخشید من خیلی براتون متاسفم ، میدونمالانم وقت پرسیدن اینجور سوالا نیست ، ولی ممکنه من یک شب سگ شما رو قرض بگیرم ؟! مَرده یک نگاهی بهش میکنه ، اشاره میکنه به 500 متر جمعیت پشت سر ، میگه : برو تهصف !
« میلة اتوبوس » غضنفر سرش میخوره به میلة وسط اتوبوس ، جابه جا ولو میشه کف اتوبوس . بعد از چند لحظه ، چشماشو باز میکنه میبینه ملتی کهواستادن بالا سرش میله رو گرفتند . میگه : ولش کنین ببینم چی میگه !
« سقوط »
غضنفر از طبقه صدم یه ساختمون میپره پایین . بهطبقه پنجاهم که میرسه میگه : خب الحمدالله تا اینجاش که بخیر گذشت !
« بچة دوقلو » زنِ غضنفر دو قلو میزاد ، غضنفر میره صورت حساب بیمارستان رو حسابکنه ، به یارو میگه : حاج آقا ارزون حساب کن هردوشو ببرم !
« هزیون »
زن غضنفر آپاندیسش رو عمل کرده بود . بعد از عمل شوهرش میاد ملاقاتش . منتها زنه هنوز خوب بهوش نیومده بوده و داشته زیر لب هزیون میگفته : احمق ... بیشعور ... عوضی ! یک دکتری داشته از اتاق رد میشده ، میگه : خوب به سلامتی مثلاینکه خانمتون به هوش اومده و داره باهاتون حرف میزنه !
« معمایعجیب »
به غضنفر میگن یک معما بگو . میگه اون چیه که زمستونا خونه رو گرممیکنه تابستونا بالای درختو ؟! یارو هرچی فکر میکنه جوابشو پیدا نمیکنه . میگه : نمیدونم ، حالا بگو چیه ؟ غضنفر میگه : بخاری ! یارو کَف میکنه ، میگه : باباجانبخاری زمستونا خونه رو گرم میکنه ولی تابستونا چه جوری بالای درختو گرم میکنه ؟غضنفر میگه : بخاری خودمه دوست دارم بذارمش بالای درخت
واسه اینکه وقتی تو خیابون راه میریم، کافیه فقط یه دختری از کنارمون ردشه، گردن نیست لامسب( معذرت، آخه آدم عصبی میشه دیگه)، مثل جغد 180 درجه گردنه میچرخه.
واسه اینکه وقتی یه ماشین گیرمون میاد، پا میشیم میریم یه جایی مثلهجردن، اونجا صد بار یه خیابون رو بالا و پایین میریم، 100 بار بوغ میزنمیو 200 بارترمز، بعدشم میزنی به یه پیر زنه، اون موقع هستش که آخر روز میشه.اون لحظه آدم آرزومی کنه که بره تو توالت عمومی خودش رو دار بزنه.(ربطش رو به توالت عمومی خودت پیداکن)
واسه اینکه وقتی میریم کوه، پشت دختره میری بالا از کوه، بعدش کم میاریو رنگت سرخ میشه و تازه می فهمی که دختره کوهنورد بوده
واسه اینکه وقتی حسغرورت گل میکنه میبینی دختره داره با یه پسره دیگه دعوا می کنه میری جلو، با پسرهدعوا میکنی، بعدش که خوب کتکه رو خوردی می فهمی که یارو داداشش بوده
واسهاینکه وقتی یه دختر کنار پسره میشینه تو تاکسی، و پسره می خواد استفاده ی معنویببره، 10 برار مسیرش رو میره تا با دختره باشه، وقتی که دختره پیاده میشه، میره تورویا، اون وقته که می فهمه به جای میدون ولیعصر، رسیده به تجریش. و وقتی که بر میگرده با تاکسی، می فهمه که تمام پولش رو داده به تاکسی قبلیه، و اونجا یکم مشتمالمیبینه از راننده تاکسیه و بعدش فحشه که به خودش میده.
روزهایی که تک می مانی ، روزهایی که در غم خود فرو میروی و شاید هم اگر عاشق باشی ، قلیان است که با توست و قلقلش روح تو را آرامشیدوباره می بخشد... و اما :
آداب و رسوم کشیدن قلیان :
اولین رسمیکه در قلیان کشیدن باید رعایت بشه اینه که قلیونو باید گروهی کشید و بعضی تنهاییکشیدن اونو خوب نمی دونن ...(اینم بعد اجتماعی بودن قلیلان!!)
دوم اینکهباید اول بزرگترین فرد جمع شروع به کشیدن قلیون کنه یا به عبارتی راهش بندازه و اگهبزرگتر خواست می تونه این کارو به فرد دیگه ای منتقل کنه...
سوم اینکه قلیانباید دور بچرخه و نوبت رعایت بشه و هر کس نیابد از اول و وسط و آخر حلقه یکدفعهقالیونو بگیره...
چهارم طرفی که شلنگ قلیونو از نفر قبلی می گیره باید به یکنوعی از طرف مقابلش تشکر کنه.عموما این تشکر زبانی نیست و با حرکت دست یا اینکه دستخودشو قبل از گرفتن شلنگ به دست طرف مقابلش بزنه انجام می شه ...
پنجم ٬ هرکس با توجه به تعداد نفراتی که قلیون میکشن باید مقدار پک زدنشو تنظیم کنه و طورینباشه که به قولی بقیه معطل بمونن...
ششم٬ همه افرادی که دور قلیون نشستنباید قلیون بکشن ٬حتی به مقدار یک پک و اگر یک نفر اظهار کنه قلیون نمی کشه به بقیهبی حرمتی کرده ...
هفتم٬ هیچ کس نباید خود سر ٬دست به ذغال قلیان و شلنگ آنو سایر قسمت های آن بزند و هر تغییری در آن باید با رضایت اکثریت جمع باشد(آخردموکراسی)...
هشتم ٬ با آتش ذغال روی قلیان نباید هیچ چیزی روشنکرد مخصوصا سیگار. روشن کردن سیگار به معنای توهین ناموسی به افرادی است که قلیانمی کشند و در بعضی از فرهنگ ها کسی که این کار را می کند خونش پای خودش است.
نهم٬بر روی ذغال قلیان نباید جسم دیگری قرار داد یا روی آن آبریخت.با این کار دیگران می توانند از کشیدن قلیان صرف نظر کنند.
ده٬قلیان را باید تا انتهای آن یعنی زمانی که تمام توتون آن سوختکشید.
یازده٬زمانی که احساس شد ذغال قلیان جواب نمی دهد با توافقجمع باید اقدام به عوض کردن ذغال آن کرد.
طبق امار گرفته شده به نتیجه رسیده ایم که اکثر دخترانی که والدینشان نفرینشان میکنند و به قول معروف اق والدین میشوند دچار این گونه عذابهای الهی میشوند .
اخطار:
به تمامی دختران توصیه میشود هر گاه به همچین موجودی برخورد کردیدمیتوانید از کلمه ی « بسم الله الرحمن الرحیم »استفاده کنید چون انها میپرند. بهامید روزی که خداوند به تمام عذابهایش خاتمه دهد و در رحمت( زیبا دختران گل عسل طلا ) خود را به روی ما بگشاید. امین یا رب العالمین
یه کلمه هم از زبون مادرشوهر ( 34 کلمه از مادر شوهر )
اقایان متفکر
تا حالا اقایی رو دیدیندر حال فکر کردن باشه ؟ ؟؟؟من که هر وقت دیدم این قدر خندیدیم که انگار خنده دارترین جک دنیا را برام گفتن. بعضی از اقایون وقتی فکر میکنن با سبیلهاشون ور میرنو اونها را میکنن طوری که وقتی فکرشون تموم شد و خواستن راه برن میبینن تعادلشون بههم میخوره . بعضی از اقایون وقتی می خوان فکر کنن دستشون رو میگیرن به دو طرفصورتشون وهی دستاشون رو بالا پایین میکنن مثل این که دارن صورتشونو میشورن طوریکهوقتی فکرشون تموم میشه صورتشون پوست انداخته وباید ۱۰۰۰۰ تا پماد خرجش کنن. بعضیاز اقایون وقتی فکر میکنن تا منتها الیه انگشتانشان را داخل بینی فرو کرده ومیچرخانند طوری که اشغالهای بینی که سهله؛مایه ی برون مغزی و درون مغزی هم میادبیرون. بعضی از اقایون وقتی فکر میکنن بدنشان به خارش میافتد از نوک انگشتان پاتا فرق سرشان که شپشها کیلو کیلو از ان میپرند بیرون.خلاصه اینکه کوره های رویپوستشون کنده میشن.
خلاصه اقایون با فکر کردناشون کارای خنده دار دیگه ای همهست که انجام میدن اما چون میترسم روده تون از خنده بترکه فعلآ نمیگم .
فواید فکری در اقایان:به پوست اندازی ونظافتشان کمک میکند. در روحیه واخلاقشان بسیار موثر است باعث ساکت شدن انها میشود برای اصلاح صورتشان مفیداست.
نتیجه گیری اخلاقی:هر وقت احساس کردید مردی احتیاج به نظافت عمومی داردبه او سوژه ای برای فکر کردن بدهید. استدلال ثابت شده این قضیه: اقایان زیادفکر میکنن اما هیچ وقت نتیجه نمی گیرند از فکرشان . اقایان حرف زیاد میزنند ولیاهل عمل نیستند هیچ کدامشان.
یه کلمه هم از زبون مادر شوهر ( 13 کلمه ازمادر شوهر )
اعتماد به نفس کاذب در پسران
این یک بیماری مسری درپسران است . اگر برادر و یا دوست پسر و یا پسر شما این بیماری را بگیرد یقین بدانیدکه در عرض کمتر از یک هفته کل پسران محل را مبتلا میکند پس برای جلوگیری از اینبیماری اگر کسی را مشاهده کردید که مبتلا است حتمآ او را قرنطینهکنید.
علایم این بیماری:
۱-:گذاشتن ریشهای نخقیطونی. ۲-:طرز نگاه کردن به صورت عجیب غریب. ۳-:تکرار جمله ی هوش پسران بیشازدختران است . ۴-:ایستادن زیاد رو به روی اینه. ۵-:استفاده از جملاتی شبیههمین که گفتم؛حرف من درسته؛حرف مرد حرفه و.... ۶-:مخالفتهای پی درپی. ۷-:پایین بردن شخصیت دختران برای تقویت روحیه. ۸-:خواندن اشعار پر محتوااز قبیل پسرا شیرن مثه شمشیرن(دوپینگ). ۹-:روزی ۵۰ دفعه شنیدن پسر پسر قند عسلتوسط مامان جون یا کاست ضبط شده توسط مامان جون. ۱۰-:خواندن کتابهبیی ازقبیل:
مامور: کجا داری میری؟ یه نفر: خونه. مامور: از کجا میای؟ یه نفر: از محلکار. مامور: واسه چی؟ یه نفر: چون کارم تموم شده. مامور: دانشجویی؟ یهنفر: نه. مامور: قبلا"" هم دانشجو نبودی؟ یه نفر: نه ، من از اول تنبلبودم! مامور: حرف اضافی موقوف! بابات دانشگاه رفته؟ یه نفر: نه ، بی سوادبود. مامور: پس تو چرا قیافه ت مشکوکه؟! یه نفر: نمی دونم! اگه دستور میدینجراحی پلاستیک کنم! مامور: نه ، خودمون تغییر قیافه ت میدیم! شغلت چیه؟ یهنفر: حسابدارم. مامور: پس اختلاس می کنی؟ یه نفر: نه ، جمع دارایی ام صد هزارتومان نمیشه. مامور: پس همه ی پولهاتو از مملکت خارج کردی؟ یه نفر: نه ، منتا حالا دلار ندیدم. مامور: حسابدار دانشگاهی؟ یه نفر: نه. مامور: پسحسابدار کجایی؟ یه نفر: روزنامه. مامور: پس اینطوووووررررر..... ﴿در اینلحظه مذاکرات جدی تر ادامه میابد﴾... مامور: پس معتادی؟ یه نفر: آخ! نه ، منورزشکارم. مامور: پس مخالف مایلی کهن هستی؟ یه نفر: آخ سرم! به خدا مخالفمایلی کهن نیستم. مامور: پدرسوخته ، طرفدار منچستر یونایتدی؟ یه نفر: آخشکمم! به خدا من طرفدار تیم ملی هستم. مامور: پس تو بودی روز مسابقه ی ایران واسترالیا توی خیابون مست کرده بودی و می رقصیدی؟ یه نفر: آخ پام! به خدا مننبودم. اون روز من گلاب به روتون ﴿...﴾ داشتم اصلا"" توی خیابون نیومدم. مامور: چرا صورتت رو اینجوری کردی؟ یه نفر: مگه چه جوری شده؟! مامور: برای چی صورتتزخمیه؟ یه نفر: شما زدین. مامور: مشروب می خوری ، میای توی خیابون ، سخنرانیمی کنی؟ یه نفر: من؟! اینجا که کسی نیست براش سخنرانی کنم. مامور: بگو اسممشروبی که خوردی چی بود؟ یه نفر: من نخوردم. مامور ﴿به همکارش﴾: بنویس جانیواکر. از کجا خریدی؟ یه نفر: من نخریدم. مامور ﴿به همکارش﴾: بنویس از جردن ،از اصغر سیاه خریده. یه نفر: به خدا من اصغر سیاه رو نمی شناسم. مامور: غصهنخور! بعدا"" که اصلاح شدی اول روزنامه رو ول می کنی ، بعدا"" با اصغر سیاه هم آشنامیشی
1-دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دخترها باشند
2-اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنهاما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراریمیده!
3-یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما یهپسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه
4-یهپسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته افسرده میشه بعد با 3 تا مشکل کنارمیاد و زندگیش رو میکنه اما تا کنون دختری که 3 تا مشکل داشته باشه دیده نشده چونهمشون در مرحله دو تا مشکل خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسهمشکلاتشون!!!
5-دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره!
6-دخترا می خوان سرپسرا کلاس بزارن اما در نهایت سر خودشون کلاه میره ولی پسرا می خوان سر هر موجودزنده ای که میبینن کلاه بزارن و در نهایت موفق میشن
7-اگر به یه دختر بگیدوست دارم فکر میکنه تو چقدر خوبی و عاشقت میشه اما اگر به یه پسر بگی دوست دارمفکر میکنه تو چقدر بی جنبه و جوات هستی دست به هر کاری میزنه تا از شرت خلاصشه!
8-نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ ودهن و .........هست.
9-دخترا با اینکه بیشتر از پسرا قوانین راهنمایی ورانندگی رو رعایت میکنن اما خیلی بیشتر از پسرا تصادف میکنن و در هر تصادف رد پاییک دختر به چشم می خوره.
10-دخترا فکر می کنن بهترین راه برای بهترین راهبرای داشتن یک رابطه خوب و مداوم صداقت و راستگویی هستش ولی پسرا مطمئن هستندبهترین راه دروغگویی و گرفتن سوتی از طرف مقابله!
11-دختر ها از درس و مدرسهبیزارند ولی پسر ها از درس و مدرسه فراری هستند!
12- پسر ها به هم حسودی نمیکنن اما دخترا به هم حسودی می کنن.
13-اگر برادرتون دوست دختر داشته باشهشما سعی می کنید با اون دختر آشنا بشید ولی اگر خواهرتون دوست پسر داشته باشه شماقسم می خورید! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نیست کنید.
14-دختر ها زیربار حرف زور میرن اما پسر ها خودشون حرف زور میزنن
16-اگر یک دختر در یک جمعسوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه اما پسر ها در یک چمع فقط سوتیمیدن!
17-یک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه اما یکپسر اگر 24 ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون یکی دوست دخترش صحبتمیکنه.
18-پسر ها میدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین ازش متنفرن ولی دختر هانمیدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین طرفدارشن!
19-یک دختر اگر با دوست پسرشبه هم بزنه دیگه با هیچ پسری دوست نمیشه اما یه پسر اگر با دوست دخترش به هم بزنهبا 3-4 تا دختر دیگه دوست میشه!
20-یک دختر اگر توی خیابون پسری ازش بپرسهساعت چنده میگه:ساعت 7.اما یه پسر اگر یه دختر ازش ساعت بپرسه میگه :ساعت 7 و 2دقیقه و 24 ثانیه,اینم شماره تلفن من ..... سر ساعت 9 منتظر تماستم!
21-اگریه دختر به یه پسر نگاه کنه , پسره فکر می کنه که خیلی خوش تیپه ولی اگر یه پسر بهیه دختر نگاه کنه دختره فکر میکنه که پسره چقدر بی چشم و رو هستش!
22-دخترترشیده میشه اما پسر نه!!!!
23- بعد از خوندن این مطلب پسرا اول 2 دقیقه فکرمیکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده ومیگن خیلی باهال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب 2 ساعت حرص می خورن و فکرمیکنن به شخصیت دخترای ایرونی توهین شده و در نهایت چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدنبه نویسنده اش میل میزنن و فحش میدن!!!